در این رویداد علاوه بر اختصاص یک بخش به فرشهای قدیمی ایران، همچنین آثار نقاشی متاثر از فرشبافی و در بخشی دیگر عکسهایی در این زمینه به نمایش درآمدند. بخش قابل توجه دیگری که ویژگی منحصر به فردی به این رویداد بخشید نیز همایشی ۳ روزه در کنار بخش نمایشگاهی بود که فرازها و سرفصلهایی در بازخوانی فرش ایرانی به عنوان یکی از نمادهای ویژه هویت ملیمان رامورد تاکید قرار داد.
رضی میری که سالها است با فرش ارتباط تنگاتنگ دارد و به دلیل تلاش برای احیای نقشهای قدیمی فرش ایران در کشورهای اروپایی شناخته شده است بانی اصلی برگزاری این رویداد بود. میری در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین در خصوص این اتفاق گفت: در بخشی از این نمایشگاه فرشهای قدیمی به نمایش درآمد که بیشتر آنها متعلق به کلکسیون شخصی من است. البته چون قصد داشتم به صورت موضوعی با کارهای قدیمی برخورد کنم چند فرش را که با موضوع مورد نظر من مربوط بود و بهتر میتوانست مفهوم این مجموعه را منتقل کند از دو مجموعهدار امانت گرفتم. این فرشها متعلق به اواسط قرن ۱۹ میلادی تا ربع اول قرن ۲۰ میلادی است و فرش جدیدتری در میان آنها نیست.
میری با اشاره به اینکه همه فرشهای جدید این نمایشگاه توسط او طراحی شدهاند گفت: یکی از نگاههای من به فرش حفظ اصالتها است. در عین حال که نوآوری، خلاقیت و یک فکر آزاد که کار خودم است در کارها وجود دارد ولی اعتقاد دارم که یک پایه اصلی باید وجود داشته باشد تا بتوان آنچه را میخواهی انجام دهی تعریف کرد. هیچ هنری از این موضوع مستثنا نیست و در تمام هنرها یک وابستگی به گذشته وجود دارد. من نمیخواهم نظرم را به کسی تحمیل کنم ولی طرز فکر من اینطور است، یا شاید علاقه دارم که به نوعی به ریشهها متصل شوم. من برای طرحهای خود یک نام میگذارم تا هم آنها را با این نامها بشناسم و در حافظهام بماند و هم اینکه احساس میکنم فرش مثل یک موجود زنده است و باید نام داشته باشد.
او در مورد نحوه استفاده از نقشهای قدیمی در کارهای خود گفت: کمتر در کارهای من پیش میآید که بخواهم عین یک فرش را کپی کنم و حتی اگر بخواهم عین یک فرش را ببافم و تغییری در آن ندهم باز هم عوامل متغیر فراوانی وجود دارد که باعث میشود کارها شبیه هم نشوند. اما گاهی نوعی طبعآزمایی وجود دارد و من میخواهم خود را به آزمون بگذارم. مثلا اثری را میبینم که سر تعظیم جلوی آن فرود میآورم و دلم میخواهد ببینم میتوانم مشابه آن را دربیاورم. دیدن یک فرش قدیمی مثل شعری قدیمی است که میخوانم و از آن لذت میبرم ولی بعد با رعایت اصول شعر خودم را میگویم. این کار اقتباس کردن است و با کپی یا تقلید تفاوت دارد. با این شیوه به کار قدیمی ارزش و احترام گذاشته و بعد در حول و حوش آن یک کار هنری دیگر انجام میشود. در کارهای من با وجود وابستگی به ریشه چیزهای دیگری هم وجود دارد که هیچ سابقه قبلی ندارد. آنقدر من در کارهای قدیم سیر کردم که اگر این طرحها را به یک کارشناس هم نشان دهید فکر میکند از روی یک اثر قدیمی کار شده در حالیکه اصلا این طور نیست.
میری درباره نقشهایی که در تولید فرش ایرانی فراموش شدهاند نیز گفت: در فرش قدیم نقشها و المانهایی بود که در دهههای گذشته مورد استفاده قرار نگرفت. در واقع باید گفت شیوههای طراحی به دلیل نیاز به تولید انبوه و تجاری شدن فرش به فراموشی سپرده شده و همه فرشها یکسان و بیتنوع شدند. یکی از خصوصیات فرش ایران که قابل ارزش و احترام است طرحهای گسترده آن است. اما چون تولیدکنندگان نگاه هنری ندارند به تدریج طرحهای پیچیده کنار گذاشته شده و از خاطرهها محو میشوند. حتی در بعضی مناطق بافندگان فرش فراموش کردهاند قبلا در فرهنگشان چه چیزهایی بوده. کاری که من میکنم این است که به حافظه جمعی گذشته برمیگردم و با توجه به امکان مراجعه به موزهها و مجموعههای شخصی آنها را معیار قرار میدهم و اطلاعات به دست آمده را به بافندگانی که قبلا اینها را داشتند و حالا فراموش کردند منتقل میکنم و این کاری است که به آن نوزایی میگویند. در مقطع تاریخی ۱۹۳۰ میلادی به این طرف فرش هر روز تغییراتی داشته و از گذشتهاش فاصله گرفته است. در تاریخ فرش ایران یک پارگی وجود دارد که باید آن را رفو کرد. من آمدم این پارگی را به هم اتصال دهم، هر چند ممکن است باز هم در قرن بعدی این اتفاق بیفتد اما شاید بتوانم آن را یک قرن عقب بیندازم.
عکاسی با موضوع فرش
صادق میری نیز که عکسهایی با موضوع فرش ایرانی را در این رویداد به نمایش درآورده بود در مورد تاثیر فرش بر عکسهای خود به خبرنگار هنرآنلاین گفت: عکاسی با موضوع فرش زمانی برای من جدی شد که با کار فرش و تولید آن آشنا شدم. در مراحل مختلف کار سفرهای زیادی میکردم و در ارتباط با بافندگان و مناطق مختلف از آنها عکس هم میگرفتم. عکاسی از زمان نوجوانی دغدغه اصلی من بود و بعد این علاقه با فرش ترکیب شد و بخشی از کارهای من را شکل داد.
او با اشاره به تاثیر حضور در فضای بافت فرش بر عکسهای خود گفت: خانواده ما هیچ وقت به عنوان تولید کنندهای نبوده که در دفاترمان نشسته باشیم و سفارش کار بدهیم و اصلا ندانیم آن فرش از کجا میآید و چگونه تولید شده است. ما با یکایک این بافندهها ارتباط دوستی داریم. من بافنده تمام این فرشها را میشناسم و به خانه آنها رفتهام و با هم ارتباط داریم. این موضوع در مجموعه عکسها قابل مشاهده است و میتوانید ارتباطی که بین عکاس و بافنده بوده را در آنها حس کنید. بخشی از کار من این است که وقتی یک فرش را خلق میکنیم و به مخاطب عرضه میشود، در صورت موافقت صاحب آن وارد منزل آنها میشوم و آن فرش را در محلی که قرار گرفته است ثبت میکنم. من از حدود نیمی از فرشهایی که در مناطق مختلف دنیا به خانههای مردم رفته است در محل آن عکاسی کردهام. در واقع یک پروسه را از بدو تولید و جایگاه ابتدایی آن تا خاتمه کار و رسیدن محصول به دست مصرف کننده ثبت کردهام.
میری درباره تاثیر فضا بر دیدگاه عکاس نسبت به آن فرش گفت: اینکه فرش در میان عشایر قشقایی باشد یا یک خانه مدرن اروپایی دو چیز کاملا متفاوت است، ولی به هر صورت نشان دهنده این است که یک اثر هنری متعلق به قسمتی از دنیا میتواند در جای دیگر خیلی مورد استقبال قرار گیرد. شاید به نظر برسد اثری که با خصوصیات و فرهنگ یک عشایری به وجود آمده نمیتواند در یک خانه مدرن اروپایی خیلی زیبا باشد، اما ضمن اینکه این دو هیچ ربطی به هم ندارند میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند.
در همایش "بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود" چه گذشت؟
در بخش همایش این رویداد نیز درباره شاخصههای فرش ایرانی در طول تاریخ سرفصلهایی گشوده شد. کتیبههای یافته شده از محتشم کاشانی یکی از این موارد بود که سهیل آزادی پژوهشگر مقیم آلمان آن را بررسی کرد. او در این خصوص اظهار کرد: طی یافتههایی که از سال ۱۹۶۵ میلادی به دنبال کشف آنها بودم ۴ کتبیه یافتم که با نام محتشم منقش است. محتشم در این کتیبهها با توانایی که در خط نستعلیق داشته بر کتیبه بالایی فرشها نام سفارشدهنده، عامل فرش و نام خود را آورده است. از آنجایی که هنوز کشف نشده که "عمل" به چه معنا است و مقصود از این موضوع بافنده است یا طراح فرش میتوان این گونه استنباط کرد که محتشم طراح فرشها بوده و بافندگی اثر را به اشخاص دیگر واگذار میکرده است. در یکی از این بافتهها آمده است به فرمایش حاج محمد تقی کاشانی و عمل حاجی ملا و در کنار آنها نام محمد حسن محتشم آمده است. البته محتشم در نگارش نام خود با خط نستعلیق مینوشته و به همین خاطر کلمه "ت" را بدون نقطه در این کتیبهها نگاشته است.
آزادی با بیان اینکه از زندگی محتشم اطلاعات زیادی در دسترس نیست گفت: بسیاری بر این عقیده هستند که که محتشم دارای پسری بوده اما من در کتیبههایی که در مجموعههای خصوصی یافتم توانستم صحت این موضوع را اثبات کنم. محتشم ۱۲ سال پیش از مرگش در ۹۰ سالگی حرفه خود را به فرزندش واگذار کرده و از آنجا که فرزند محتشم میخواسته امضا خود را داشته باشد، کتیبههایی را که بر فرشها نگاشته با خط ثلث نوشته است.
ناگفتههایی از قالی شیخ صفی
تورج ژوله دیگر پژوهشگری بود که در این نشست به ارائه مقالهای در مورد ناگفتههایی از قالی شیخ صفی پرداخت. او در این مقاله با اشاره به قالی شیخ صفی که در موزه ویکتوریا آلبرت لندن نگهداری میشود گفت: این فرش که شاهکاری از هنر ایرانی است بر اساس پژوهشهای پیشین دارای جفتی است که در موزه لسآنجلس نگهداری میشود. اما بر اساس تحقیقاتی که من بر روی این فرش داشتم و بر اساس مونتاژهایی که بر روی این فرش که در گذشته آسیبهایی به آن وارد شده؛ دریافتیم که این فرشها سه جفت بودهاند که وقتی متولی بقعه شیخ صفی در سال ۱۸۸۵ به دلیل باسازی بقعه این فرشها را به شرکت زیگلر فروخت؛ این فرشها چون آسیبهای جدی در حاشیه داشتند یکی از فرشها برای مونتاژ این دو فرش استفاده شده است که میتوان با نگاهی به این فرشها دریافت که این مونتاژها چگونه صورت گرفته است.
این پژوهشگر ادامه داد: در بالای این فرش کتیبهای وجود دارد که بر گرفته از شعری از حافظ است که نشان میدهد بافنده فرش و طراح آن خیلی رندانه سخن خود را به شاه تهماسب سفارش دهند فرش بازگو کرده است.
ژوله با اشاره به نوع بافت و نقش این فرش گفت: اگرچه این فرش در آذربایجان قرار داشته اما از نظر فیزیکی ربطی به بافتههای این خطه ندارد. در بافت این فرشها از روش سه پود بافب و گره نامتقارن استفاده شده است که مختص بافتههای کاشان و اصفهان است و با سبک بافتههای آذربایجان کاملا متفاوت است. نقش این فرش هم نشان میدهد که طرح فرش به قلم کمال الدین بهزاد نگاشته شده است.
فرش در میان هنر بودن یا نبودن
یکی دیگر از فرازهای با اهمیتی که در خصوص موقعیت فرش ایرانی در این همایش مطرح شد تهدیداتی است که هنر بودن فرش را در معرض خطر قرار داده است. دکتر مهدی کشاورز افشار، استادیار گروه پژوهش هنر دانشگاه تربیت مدرس در این زمینه گفت: فقدان اندیشه در سالهای اخیر بزرگترین تهدید در مورد فرش بوده است زیرا ما همواره در کشور سعی کردهایم از ذخایر سنت استفاده کنیم و چیزی به آن نیفزایم و امروزه شاهدیم که ذخایر فکری سنت ما در حال تمام شدن است و به همین خاطر است که امروز جامعهای دو دسته داریم که برخی در سنت و برخی در مدرنیته قرار میگیرند.
افشار با طرح مسئله زیباشناسی که مورد وثوق مدرنیستها قرار داشت، اظهار کرد: همواره نگاه ما پس از ورود نظریههای هنری مدرن بر این بوده که براساس این مسائل به رد سنتهای خود بپردازیم که این امر موجب شده که ما هنرهای سنتی خود از جمله فرش را از وادی هنر اخراج کنیم. در صورتی که میتوان بر اساس همان زیباشناسی غربی به تعریف هنر خودمان بپردازیم.
افشار ادامه داد: به طور مثال کانت در تعریف امر زیبا میگوید "زیبا آن است که لذتی بیافریند، رها از بهره و سود، بیمفهوم و همگانی و چون غایتی بیهدف باشد" اگر در دورهای به دلیل اینکه فرش به دلیل بهره و سودی که به دنبال داشت از دایره هنر خارج شد، آیا امروزه اثر هنری در دنیا هست که بدون بهره و سود عرضه شود؟ آیا تابلو "گرنیکا" پیکاسو که هدفی اجتماعی را دنبال میکند خارج از بهره و سود است؟ این مسائل نشان میدهد که ما در داخل کشور در فقدان اندیشه وقتی مسئلهای در غرب مطرح و حتی توسط خود آنها نقد میشود را برای خود بزرگ و مبنا قرار میدهیم و به این شکل از هنرهای خود غافل میشویم.
این استادیار دانشگاه در پایان گفت: امروزه سیطره گفتمان زیباشناسی مدرن موجب اخراج فرش از وادی هنر شده است و ما نیاز داریم که با اندیشه انتقادی به مسائل مطرح شده در هنر غرب راه را برای ورود هنرهای سنتی خود در گفتمانهای روزآمد هنری فراهم کنیم.
سخن آخر
شاید در مورد فرش ایرانی امری که بیش از هر چیز نگران کننده است فقدان اراده جمعی برای حفظ و احیای این گنجینه فرهنگی است. امری که امروز تنها با همت فردی شیفتگان این مظهر بیبدیل هنر اصیل ایرانی است که هوز نامی از آن مانده است. موضوع اقتصاد، سنت، اصالت، مدرنیت و مهمترین عامل؛ فقدان اندیشه در مورد فرش امروزه جنبه هنری فرش ایران را مورد تهدید قرار میدهد. امروز نهادهای اقتصادی فرش را به یک کالا بدل کردهاند و این تهدیدی است برای هنر فرش. همینطور تفکری که ما در داخل کشور به موضوع سنت داریم، موضوع فرش را در گفتمانهای رایج به محاقی برده است که شاید برای رهایی از آن فرصت زیادی در اختیار نداشته باشیم.