مقالات

نگاهی بر تاریخچه صنعت نساجی -بخش اول

نساجی،دانشی است كه درباره موارد زیر به تحقیق می پردازد:

  • الیاف کاربردی در صنایع نساجی،
  • نخ های کاربردی در صنایع نساجی،
  • پارچه های بافنه شده،
  • منسوجات بی بافت،
  • پوشاک،
  • کاربردهای غبر پوشاک از تولیدات نساجی،
  • روشهای تولیدی و کنترل کیفی مرتبط.

صنعت نساجی در بخش‌های زیر فعال است:

  • تولید الیاف نساجی مصنوعی،
  • تولید نخ از الیاف نساجی طبیعی یا الیاف نساجی مصنوعی و یا ترکیبی از آنها،
  • تولید پارچه بافته شده از نخ،
  • تولید منسوجات بی بافت از الیاف یا نخ،
  • رنگرزی پارچه، چاپ پارچه و تکمیل پارچه،
  • تولید منسوجات خاص مورد نیاز در سایر صنایع.
  • صنایع نساجی ، مهندسی نساجی ، نخ ، الیاف ، پارچه

تاريخچه صنعت نساجي

بافتن و دوختن تن پوش از جمله نيازهاي نخستين بشر بوده است، ولي اين که در چه زماني تن پوش گياهي و سود جستن از پوست نباتات و حيوانات براي پوشش بدن، به صورت تن پوش پارچه اي درآمده و بشر پيروز به فراگرفتن فن بافندگي شده است به درستي روشن نيست. در فلات ايران همراه با ديرينه ترين نشان هاي زندگي بشر، نشانه ها و ابزارهايي از فن بافندگي به دست آمده که مي رساند از چندين هزار سال پيش، تيره هاي ايران باستان، با فن ريسندگي و بافندگي آشنايي داشته اند.
گيرشمن مي نويسد: «شمار شايان نگرش، چنبره هاي دوک که از گل رس يا از سنگ ساخته شده، در سيالک کاشان، نشان آن است که انسان قديم، مبادي صنعت بافندگي را مي شناخته است.»

ايرانيان باستان، رفته رفته در صنعت ريسندگي و بافندگي چيرگي يافتند، به گونه اي که در روزگار پيشداديان و پيش از آنها به پارچه بافي دست يافته و پارچه هاي رنگارنگ و زيبايي مي بافتند ( در مرز 12000 سال پيش). در روزگار مادها اين صنعت پرارزش، خود دانشي را برپا مي کرده است، زيرا در روزگار مادها، پارچه و پوشش هاي گوناگون علفي، پوستي و پشمي، چه از ديدگاه جنس و مواد نخستين آن و چه از ديدگاه رنگ آميزي و نقش و نگار، دريافت و طرح پديدار بوده است.

مادها در بافندگي پشم، کتان و ديگر الياف گياهي را به کار برده و از پشم علاوه بر ريسندگي و ساختن نخ و پارچه هاي پشمي به وسيله ماليدن آن، نمدهايي بسيار خوب مي ساختند و از نمد گونه هاي تن پوش، از جمله کلاه درست مي کنند.
هرودت از تن پوش هاي مادي چنين ياد مي کند و مي گويد: «کلاهي نمدين که خوب ماليده بودند و آن را (تيار) مي گفتند، بر سر، قبايي آستين دار رنگارنگ در بر، زرهي که چنبره هاي آهنين آن به فلس هاي ماهي همانند بود بر تن، شلواري که ساق پاها را مي پوشانيد در پا ...»

ساختن نمد به روشي که هنوز در ايران ساخته مي شود، پيشينه اي بس ديرينه دارد و از روزگاران بسيار دور، اين فن در ايران باستان رواج داشته است تا در روزگار مادها، که علاوه بر سود جستن از نمد، براي ساختن کلاه، فرش و پوشش هاي ديگر از آن بهره ور مي شدند و به ويژه در ساختن زين اسب، از آن سود مي جستند.

از شکل و ساختمان ابزار و وسايل پارچه بافي در ايران باستان که پديدار بوده، افسوس که نمونه اي از آنها به دست نيامده است، ولي از گونه هاي لباس مادها و هخامنشيان و ساسانيان که در نقش هاي تخت جمشيد و کرانه هاي ديگر ديده شده، اين گفتار آشکار مي گردد که صنعت پارچه بافي در ياران باستان راه هاي پيشرفت خود را مي پيموده است، به گونه اي که اندک اندک به گوناگوني رنگ ها و گونه هاي بافت پارچه افزوده شده و پارچه هاي گوناگون، خشن و نرم و نيز ابريشمي بافته مي شده است، تن پوش هاي گوناگون که جايگاهداران و کارگزاران بزرگ مي پوشيدند، نمودار پيشرفت و گسترش اين صنعت مي باشد.

اين سير پيشرفت در صنعت بافندگي و پارچه بافي نشانگر آن است که ايرانيان دانش و آگاهي هاي خويش را در بافندگي، رفته رفته به فرزندان خويش مي آموختند و آن اندازه پيشرفت کرده بودند که گونه هايي از اين پارچه ها را به انگيزه بسيار خوب بودن و زيبايي ويژه به خود، در کشورهاي همسايه و سرزمين هاي ديگر، خريداران بسيار داشته است.

ايرانيان در روزگار باستان، بيشتر پارچه هاي مورد نياز خانواده را در خانه مي ساختند، پس هر خانواده در خانه خود، ابزار و دستگاه ريسندگي و بافندگي داشته و زنان همه گروه ها، پوشاک مورد نياز خانواده را خود تهيه مي کردند و کمتر زني بوده است که از ريسندگي و بافندگي سررشته نداشته باشد.

امروزه هم در شهرستان و ديه ها و روستاهاي ايران، خانواده ها، از راه صنايع دستي ساده به بافتن گونه هاي پارچه و فرش با روش باستان سرگرم هستند. در ايران باستان، دانش فنون بافندگي و دوزندگي علاوه بر کنار کردن نيازمندي هاي خانواده، جزو شخصيت زن ايراني بوده است و زنان خانواده هاي بزرگان نيز گرچه به آن نيازي نداشتند، براي سرگرمي و هنرنمايي و ابراز دلبستگي به شوهر و فرزندان، دوزندگي و بافندگي را از همان خردسالي فرا مي گرفتند، تا آنجا که ملکه آميس تريس زن خشايارشا هم، با اين که از همان آغاز کودکي و فراگيري بافندگي که شايد نيازي هم به آن نداشته، از ديدگاه نشان دادن ذوق و نشانه کمال براي اين آهنگ که بانويي با شخصيت و هنرمند است، به آن دست برده بود و براي شاه نيز با دست خود، پارچه بافته و لباس مي دوخته است، آيا مي توان گمان کرد، کردار ملکه ها وزنان باشخصيت ايران قديم براي بانوان ايراني سرمشق نبوده و زنان براي پيروي از کارهاي آميس تريس ها و همچشمي در ابراز هنرمندي و وانمود نمودن به کدبانويي، کوشش در بافندگي نداشته اند؟ صنعت پارچه بافي از روزگار هخامنشيان وارد دوران تازه اي مي شود، بدين معني که پارچه هاي ظريف و گرانبهايي که در ساختن و بافتن آنها، پايانه هنر و ذوق را به کار مي برده اند، ساخته مي شد.

ادامه دارد...

منبع:ایران تراک