اخبار

احساس شادکامی می‌تواند به ارتقای شاخص‌های اقتصادی کمک کند1398/02/14

موسسۀ گالوپ یکی از موسسات معتبر نظرسنجی است که به طور متناوب گزارش‌هایی از مطالعه افکار و عقاید عمومی در سطح جهان منتشر می‌کند. این موسسه در یکی از گزارش‌های تازه‌منتشر شده خود که نتیجه کار مطالعاتی و نظرسنجی در سال ۲۰۱۸ میلادی است، عنوان می‌کند که مردم جهان برای دومین سال پیاپی غمگین‌تر، خشمگین‌تر و ترسناک‌تر از هر زمانی شده‌اند.

در این تحقیق پرسش‌هایی با هدف درک عواطف و نگاه مردم به زندگی طرح شده و معیارهای سنتی تحقیقات از جمله تولید ناخالص داخلی کشورها، مدنظر قرار نگرفته است. به گزارش یورونیوز پرسش‌های طرح شده در این نظرسنجی شامل این پرسش‌ها بوده که آیا دیروز احساس خوبی داشتید؟ آیا دیروز با احترام با شما رفتار شده است؟ آیا دیروز خندیده‌اید یا دست‌کم لبخند زده‌اید؟ آیا دیروز چیز جالبی آموخته‌اید یا کار جالبی انجام داده‌اید؟ آیا شما بیشترین ساعات روز را با غم و اندوه، استرس، دردهای فیزیکی، نگرانی و خشم سپری می‌کنید؟ نتایج این تحقیق نشان داده است که در سال گذشته میلادی به طور متوسط از هر۱۰ نفر ۴ نفر اعلام کرده‌اند که زندگی روزمره‌شان توام با نگرانی‌های زیادی است و از هر۱۰ نفر ۳ نفر نیز گفته‌اند همواره دچار استرس هستند و دردهای فیزیکی بسیاری را تحمل می‌کنند. یک‌چهارم مصاحبه‌شوندگان دچار غم و اندوه بودند و ۲۲ درصد از آنها نیز همواره خشمگین هستند.

بر اساس نتایج این تحقیق، ایران نیز در کنار ۱۰ کشوری قرار گرفته است که مردم‌شان بدترین وضعیت را در سال گذشته میلادی تجربه کرده‌اند؛ کشور‌هایی چون چاد، نیجر، سیرالئون، عراق، لیبریا، گینه، فلسطین و کنگو. اما فارغ از اینکه نتایج این نظرسنجی تا چه حد در مورد مردم ایران نزدیک به واقعیت است، روحیه مغموم مردم تا چه حد تحت تاثیر شاخص‌های اقتصادی است و تا چه حد می‌تواند بر این شاخص‌ها اثرگذار باشد.

علی‌اصغر سعیدی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تحلیل این مساله در گفت‌وگو با روابط عمومی اتاق بازرگانی تهران گفت: عالمان علوم اجتماعی دو نوع رفاه برای افراد در نظر می‌گیرند که شامل رفاه ذهنی و رفاه عینی است. به باور آنها، احساساتی چون شادکامی و سعادت از جنس رفاه ذهنی و دسترسی به مایحتاج زندگی از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن و اشتغال در قالب رفاه عینی می‌گنجند. پس از جنگ جهانی دوم که دولت‌های رفاه ظهور کردند، در نخستین گام تلاش کردند رفاه عینی را فراهم کنند و سپس به این نتیجه رسیدند که صرفاً رفاه عینی کافی نیست و باید ببینند که مردم در جوامع از زندگی خود نیز رضایت دارند؟

او افزود: برای مثال ممکن است بنگاهی، انواع تسهیلات را در اختیار کارکنان خود قرار دهد اما مهم این است که فرد احساس شادی کند. این شادکامی در فعالیت او بسیار اثرگذار خواهد بود. به بیان ساده‌تر، سطح دستمزد‌ها نشان‌دهنده رفاه عینی برای کارکنان است اما این شاخصی نیست که کارایی را در محل کار بالا ببرد. بلکه این فرد باید احساس وفاداری به محیط کار خود داشته باشد تا بتواند کارش را با لذت بیشتری انجام دهد و پیامد شادکامی و احساس سعادت، کارایی بالاتر است.

 او با بیان اینکه نخستین نتیجه شادکامی، ارتقای سرمایه اجتماعی فرد با نشانه‌هایی چون حس اعتماد و تقویت روابط اجتماعی است. بنابراین، احساس شادکامی در وهله نخست روی سرمایه اجتماعی اثر می‌گذارد و در عین حال، انواع امنیت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در مقابل، وقتی افراد احساس شادکامی نمی‌کنند، این ناشی از آن است که احساس امنیت ندارند و از وضعیتشان نگران هستند.

 سعیدی گفت: احساس شادکامی یا غم روی مصرف افراد نیز اثرگذار است و ممکن است افراد با مصرف کردن احساس شادی دریافت کنند؛ به ویژه اکنون که کشور ما با تحریم و مشکلات اقتصادی مواجه است. به طور کلی ارتباط میان احساس شادکامی و مصرف یک ارتباط متقابل است. چنانکه قدرت خرید پایین، روی احساس سعادت انسان‌ها اثر می‌گذارد؛ به این دلیل که رفاه ذهنی با رفاه عینی نیز در ارتباط است.

او در پاسخ به این پرسش که آیا کاهش یا افزایش رشد اقتصادی می‌تواند روی احساس شادکامی افراد اثرگذار باشد، توضیح داد: به هر حال وضعیت این شاخص تا حدودی روی احساس افراد اثرگذار است. اما نمی‌توان گفت که هر جامعه‌ای که وضعیت اقتصادی بهتری دارد جامعه سعادتمندتری است؛ چه آنکه، تحقیقاتی که در غرب انجام گرفته نشان می‌دهد که پس از جنگ جهانی دوم که دولت‌ها به دنبال ارتقا رفاه عینی بوده‌اند، لزوماً در ارتقا رفاه ذهنی موفق نبوده‌اند و گاهاً نتیجه معکوس بوده است. برخی اندیشمندان علوم اجتماعی، دلیل این رفتار معکوس جوامع را در گسترش جامعه اطلاعاتی می‌بینند؛ به بیان بهتر، انتشار تصویر و اخبار نابرابری‌های موجود در جهان، نظیر قحطی و گرسنگی یا آسیب‌های ناشی از سیل یا زلزله در یک نقطه از جهان سبب می‌شود که مردم مرفه در سایر کشور‌ها نیز کمتر احساس سعادت کنند.

او افزود: ایران نیز شرایط خاص خود را دارد؛ سال‌ها درگیر جنگ و تحریم بوده و اکنون نیز با افزایش حوادث طبیعی مواجه شده است. این وقایع تاثیر خود را روی افکار و احساس مردم گذاشته است. از طرفی به نظر می‌رسد سیاست‌های اجتماعی ایران هنوز بسته است و اعطای آزادی‌های اجتماعی بیشتر به گروه‌ها به ویژه جوانان تا اندازه‌ای می‌تواند احساس شادکامی در کشور را ارتقا ببخشد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: در بررسی عوامل موثر بر غم در میان مردم کشور کمتر باید به دنبال مسایل اقتصادی بود و تغییر در سیاست‌های اجتماعی نیز می‌تواند به بهبود شادکامی در میان مردم کمک کند. حال آنکه ارتقا احساس شادکامی می‌تواند به بهبود شاخص‌های اقتصادی کشور نیز بینجامد . البته این سیاست می‌تواند در سطح بنگاه نیز به نتایج مشابهی منتهی شود.